دانلود رمان دنیای بیمار… داستان زندگی مردی که بعد از اعدام پدرش زندگی اش دچار تغیراتی می شود و دختری پا به زندگی اش می گذارد تا تقاص مرگ خواهرش را از او بگیرد، یک مرد خشن و غیرتی و یک دختر دلبر و زبان دراز که از جنس آتش است و آمده برای سوزاندن علیرضا، و در قسمتی دیگر یزدان مردی که پا می گذارد به زندگی خواهر علیرضا و باعث بهم خوردن نامزدی مهتاب می شود و مهتاب را محکوم می کند به عشق خود، آخر این همه عشق و انتقام و تنفر چه می شود…
منتظر شنیدن این حرف ها از طرف خانواده ی احسان بود. از سرشب هم کم حرف نشنیده بود، از همکلاسی های مهتاب بگیر تا پچ پچ کردن های فامیل های احسان. پاسخ به این سوال سخت بود. شنیدن حرف ها و قضاوت هایشان سخت تر.
دستمال روی میز؛ که درست زیر دستش بود با مشت شدن انگشتانش مچاله شد و مهتاب مثل همیشه موقع ترس و هراس با نگاهش به او پناه برد تا او جواب دهد و این معمای عجیب و غریب را که ذهن تمام مهمان ها را درگیر کرده بود را حل کند.
نفس عمقی کشید و دردی که از آن نفس عمیق در سینه اش پیچید را نادیده گرفت. بگذار خودش را گول بزند و بگوید آن درد از حجم زیاد هوایی بود که بلعید. یا اصلا بگذار خیال کند سرما خورده و سینه پهلو کرده است.
شاید هم هوای این روزهای مشهد شده بود پر از کثیفی و ذرات مخرب که با هر نفس درد هدیه می داد. آن درد از هر چه که بود از غم نبود مادرش در جمع شان نبود. بود؟ بود اما قبول کردنش سخت بود.
مگر می شود مادر باشی و حاضر نشوی در مراسم نامزدی دخترت شرکت کنی و بچه هایت را میان انبوهی از آدم تنها و بی کس بگذاری؟ نمی خواست این را قبول کند.
وقتی بچه تر بود و بیشتر احساس سرزندگی و توانمندی می کرد هر واقعیت تلخی را مردانه می پذیرفت و تلاش می کرد تلخی ها حداقل ترش شوند.
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید
دانلود رمان دنیای بیمار... داستان زندگی مردی که بعد از اعدام پدرش زندگی اش دچار تغیراتی می شود و دختری پا به زندگی اش می گذارد تا تقاص مرگ خواهرش را از او بگیرد، یک مرد خشن و غیرتی و یک دختر دلبر و زبان دراز که از جنس آتش است و آمده برای سوزاندن علیرضا، و در قسمتی دیگر یزدان مردی که پا می گذارد به زندگی خواهر علیرضا و باعث بهم خوردن نامزدی مهتاب می شود و مهتاب را محکوم می کند به عشق خود، آخر این همه عشق و انتقام و تنفر چه می شود…