بیست رمان مرجع کامل بهترین رمان های ایرانی پی دی اف

دانلود رمان طنز، رمان پلیسی، رمان جنایی، رمان ترسناک، رمان تخیلی، رمان اجتماعی، رمان معمایی، رمان خارجی و…

دانلود رمان ناگهان تو از لیزا کلیپاس نسخه پی دی اف

📚#ناگهان_تو
✍️نویسنده: #لیزا_کلیپاس
✨ژانر: #عاشقانه

📑خلاصه:

او ترشیده، دست نخورده و تقریباً سی ساله بود، اما آماندا بریرز رمان نویس مشهور قصد نداشت تولد بعدی خودش را بدون عشق بازی با مردی خوش آمد بگوید.
وقتی مردی که مادام خواسته بود جلوی در خانه او ظاهر شد، معتقد بود که مرد هدیه ای از جانب خودش به خودش است که برای یک شب شور و هوس استخدام شده است، البته از جانب خودش
مرد به طور فراموش نشدنی خوش تیپ و به طور مقاومت ناپذیری مردانه بود و آماندا را طوری وسوسه می کرد که هرگز تصورش را هم نمیکرد… اما چیزی مانع از تحقق کامل رویایش شد….
عزم مرد برای داشتن آماندا زمانی بیشتر شد که او هویت واقعی اش را کشف کرد اما آماندا که با نظم و خویشتن داری تربیت شده بود بیش از آن چیزی که اعتراف میکرد خواهان احترام بود در حالی که مرد حاضر به زندگی با قوانین جامعه نبود.

دانود رمان هانتر از پردیس و ساکورا نسخه پی دی اف

📚#هانتر
✍️مترجم: #پردیس #ساکورا
✨ژانر: #عاشقانه_خارجی

📑خلاصه:
روزی روزگاری یه قصر جادویی یه قصر جادویی وجود داشت که همه چیز در اون پژمرده میشد به جز روح یک پسرک
پسرک شش ساله بود وقتی دخترک اون رو دید.
دخترک به همراه مادرش اومده بود تا غذای جشن رو برای خانواده اش حاضر کنه دخترک توی راهروها چرخ میخورد و پرسه میزد و با پاهای جوراب پوشش روی کف های مرمر عمارت پسرک سرسره بازی میکرد. اون پنج سالش بود جوان تر از اون که از دیدن طاق و سرستون های بزرگ و حیاط و باغچه های گل رز عمارت به به و چه چه کنه.
دخترک به اینطرف و اونطرف سر میخورد و تا وقتی مادرش کارش رو تموم کنه خودش رو سرگرم میکرد در حالی که بيرون رعد و برق میزد.

این همون زمستونی بود که مردم بوستون تا سالها بعد ازش حرف میزدند تسلیم ناپذیر و مداوم اسمون تاریک سوزن های تگرگ رو روی دیوارهای قلعه پرت میکرد و یخ با غضب به روی پنجره های قوسی شکل می کوبید. دخترک به طرف یکی از پنجره های سبک گوتیک لیز خورد و دستش رو به شیشه ی سرد پنجره فشار داد.

از دیدن سایه کوچیکی که روی تخت آفتابگیر کنار استخر اون بیرون زیر بارون افتاده بود تعجب کرد. یه پسر اون بی حرکت دراز کشیده بود و اجازه میداد بارون بدون هیچ مقاومتی روی سرش بباره پسرک به سادگی شلاق های شکنجه گر تگرگ رو بر روی پوستش میپذیرفت.
وحشت زده دخترک شروع به کوبیدن به پنجره کرد.

دانلود رمان پسری با چشمان سیاه از فاطمه حسنلو نسخه پی دی اف

📚#پسری_با_چشمان_سیاه
✍️نویسنده : #فاطمه_حسنلو (ماه نقره ای )
✨ژانر :  #عاشقانه_ماورایی_بزرگسال

📑خلاصه:
من چه بخواهم و چه نخواهم متفاوت هستم
در دنيايي كه همه مانند يك ديگرند من …فقط متفاوتم…فقط مثل انها نيستم
به ما و یا من هرچه كه بشود
ميگويند
خاص
عجيب
مرموز
ترسناك
غير قابل پيش بيني
جادوگر
هيولا
و يا شايد شيطان
اما ما فقط متفاوتيم  و تنها …ما از نفس خدا اُنس گرفتيم و رشد كرديم

خلاصه :من درسا دختري بيست ساله از لحظه اي كه چشمام رو باز كردم تا الان با حسي كه من رو از خطرات دور نگه ميداره زندگي كردم اما فهميدم كه خاصم …من و دايان جفتمون خاصيم يه خاص عجيب….همراه  اين رمان زيبا و هيجاني باشيد

دانلود رمان سایه های گرگ و میش از سودی نسخه پی دی اف

📚#سایه_های_گرگ_و_میش
✍️مترجم: #سودی
✨ژانر: #عاشقانه

📑خلاصه:
اون صدای گریه های آروم خودشو شنید، اما احساس رضایت و لذتی که تو بدنش حس میکرد یجورایی جدا از جادوی داغی بود که اون پسر باهاش کرده بود و هر چیز دیگه ای رو غیر واقعی جلوه میداد در حالیکه اون خودشو به سمت بالا مقابل اون پسر خم میکرد و میکشید نور خورشید ظهرگاهی از لای گیاهان خشک شده ی بالاسرش راهشو باز کرده بود و چشمشو میزد.
اون پسر باهاش آروم و مهربون و با ملاحظه نبود. باهاش مثل بقیه ی مردا مثل گل توی گلخونه رفتار نمیکرد تا زمانی که اون رو ببینه نمیدونست چقدر حوصله سربره که همیشه باهات مثل یه پرنسس رفتار بشه برای بقیه اسم داونپورت اونو به یه جایزه ای تبدیل کرده بود که برای بدست آوردنش باید کلی تلاش کرد اما هرگز آلوده نشه برای پسر اون فقط یه زن بود.
کنار اون مرد اون یه زن بود با اینکه نوزده سالش بود اما خونوادش یجوری باهاش رفتار میکردن انگار هنوز به بچه ست تا دو هفته پیش که برای اولین بار اون مرد رو ملاقات کرد هرگز محافظتها و کارای محافظه کارانه باعث آزارش نشده بود.
ممکن بود ساده لوح و بی گناه باشه؛ اما احمق نبود. میدونست وقتی اون مرد خودشو معرفی کرد خونواده ی اون پسر یه کم بهتر از اونایی هستن که خیلی فقیرن و خونواده ی خودش حتی از اینکه اون باهاش هم کلام بشه وحشت دارن
اما جوری که تنه ی عضلانی اون مرد به تیشرت خیلی تنگش فشار میاورد باعث شده بود دهنش خشک شه و قدمهای مردانه و با ابهت اون باعث شد ته دلش سفتی ای رو حس کنه.
••••●ʝ✮ιи💎          

دانلود رمان پسر بلوچ از محدثه_ا با فرمت پی دی اف

#پسر_بلوچ
✍️نویسنده: #محدثه_ا
✨ژانر: #عاشقانه_غمگین_مافیایی

📑خلاصه:
عاشقانه ای ناب میان دختر تُرک و پسر بلوچ…
هیرمان پسر خونسرد و جدی، یه پسر بلوچ که دل می‌بره از إلای….
إلای دختر مظلوم اما سر زبون داری که برخلاف مخالفت خانواده ها مالکیت هیرمان و قبول می‌کنه و باهاش به بلوچستان می‌ره و اونجا می‌فهمه که….

درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بیست رمان مرجع کامل بهترین رمان های ایرانی پی دی اف " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.