دانلود رمان جادوی تاریک نسخه pdf
❤️رمان: #جادوی_تاریک
جلد اول
❤️ژانر: #تخیلی #عاشقانه #هیجانی
❤️نویسنده: #ملینا
❤️خلاصه:
دختری به اسم آبدیس که تو دنیای خودشون عاشق یه پسری به اسم هلیوس میشه
اما هلیوس عاشق یه دختر دیگس!
وقتی آبدیس میفهمه غرورش میشکنه تبدیل میشه به ملکه شرارت و ….
شرارت شدنشم اینطوریه میره جای مهمی که از وسیله های مهم جادویی مهم حفاضت میشه!
و مهم ترینشم جادوی قرمزه که یه انگشتره همه ی جادو های تاریکی رو داره
آبدیس تبدیل میشه به ملکه شرارت و …..
دانلود رمان طلسم تاریک نسخه pdf
❤️رمان: #طلسم_تاریک
جلد دوم
❤️ژانر: #تخیلی #عاشقانه #هیجانی
❤️نویسنده: #ملینا
❤️خلاصه:
دختری به نام آندیا که همراه خانوادش در جنگلی که شایعه ی وجود گرگ درنده ای اونجا هست، زندگی میکنه. دختر بازیگوشی که وارد همین جنگل میشه و گرگ گرسنه هم در کمینشه
پسری که به دست یک ملکه شرور طلسم میشود و برای همیشه تبدیل به گرگ می شود !
و حالا سرنوشت انسان و گرگ چه می شود !
عشقی در هیجان بین انسان و گرگ طلسم شده…
دانلود رمان کلبه خون نسخه pdf
رمان : #کلبه_خون
❤️نویسنده : #نیمان_خ
❤️ژانر : #تخیلی #ممنوعه #فانتزی #عاشقانه #صحنه_دار
❤️خلاصه :
رمان درباره دختری به نام لیاست که خانوادشو از دست داده و تنها زندگی میکنه …اما در یک شب همچی تغییر میکنه و دختر از دنیای خودش به دنیای دیگه ای سفر میکنه و با معشوقه ی خودش آشنا میشه….
دانلود رمان الماس جادویی نسخه pdf
❤️ رمان : #الماس_جادویی
❤️نویسنده : #سلما_علیزاده
❤️ ژانر : #عاشقانه #جذاب #هیجانی #جدید #تخیلی #خوناشامی #بزرگسال
❤️ خلاصه :
دختری خوشگل و مظلومی که نیمه شب به یک جنگل بزرگ میره و گیر یک خوناشام اصیل و هات که پادشاه همون جنگل بزرگ هست میفته و طی اتفاقاتی ملکه اونجا میشه و هر روز به یک طریق از پادشاه دلبری میکنه…
دانلود رمان طرد شده نسخه pdf
❤️رمان: #طرد_شده
❤️ژانر: #عاشقانه #صحنه_دار #تخیلی
❤️نویسنده: #جیمن_ایو
❤️خلاصه :
پدرم مرتکب یه اشتباه وحشتناک شد و فقط من باقی موندم تا تاوان کارش رو پس بدم!
به عنوان گرگینهای که تو یه گروه قدرتمند بزرگ شده؛ من باید به بهترین شکل ممکن زندگی میکردم. اما بعد از اینکه پدرم سعی کرد رهبرمون رو به قتل برسونه، به من برچسب یه خائنِ منفور، طردشده، کثیف و به درد نخور زده شد!
وقتی دیگه نتونستم زندگی بین گرگینههای گروه رو تحمل کنم، فرار کردم؛ اما ظاهرا اونها دوست نداشتن کیسه بوکسشون که من بودم رو از دست بدن.
تورین، پسر رهبر گروه، اومد دنبالم تا قبل از اولین تغییرشکلم، منو به گروه برگردونه. با اولین تغییرشکل معلوم میشد که جفت واقعی من کیه. من هیچوقت نتونستم پیشبینی کنم که جفت گرگ من، ممکنه کی باشه؛ اما اون لحظهای که گرگم به چشمهای تورین نگاه کرد، وجود من پر از شور و امید شد که حداقل یه آینده روشن درانتظارمه. تا اون زمان، هیچ گرگی، جفت واقعی خودش رو طرد نکرده بود؛ مگه نه؟ اما تورین این کار رو با من کرد!