دانلود رمان پیوند ابدی جلد دوم نسخه pdf
🌼#پیوند_ابدی(جلد دوم)
🌼پیوند ابدی
(مجموعه زاده خون)
🌼ژانر: #عاشقانه #تخیلی
🌼نویسنده: #محیا_م
🌼خلاصه:
لیا یه زندگی کاملا معمولی داره. اما ورق وقتی برمیگرده که بعداز فوت پدر ومادرش باید یه تابستونو پیش مادر بزرگش توی یه دهکده ی دور افتاده بمونه…
اما حین اسب سواری توی جنگل یهوخودشو توی یه سرزمین وحشی و عجیب میبینه. از همه مهمتر مرد جنگجو و درنده ای که همه اونو آلفا میدونن ادعا میکنه لیا مال اونه و..
مردی که اندازه ی یه غول درشته و چهره اش خشن ترین چهره ایه که تاحالا دیده.
کسی که باکرگی لیا رو ازش میگیره…
اما بخش عجیبش اینجاست که این کارو نه با زور که با میل و رغبت خود لیا انجام میده!بله درسته لیا کششی غیرقابل انکار به این مرد خشن وبداخلاق داره
دانلود رمان زاده خون نسخه pdf
🌼رمان : #زاده_خون
زاده خون
🌼نویسنده : محیا.م
🌼 تعداد صفحات : 247
🌼خلاصه :
آگرین،گرگینه ای قوی و آلفا،سالها درانتظار جفتش زندگی کرده….جفتی که برای حفاظت ازش مجبورشده به مدت ۲۰سال ازخودش جداش کنه و ازدورشاهد رشد کردن و بزرگ شدنش باشه.
امابعداز بیست سال یک اتفاق به ظاهرساده باعث رویارویی دوباره ی اونها میشه!!!!
دیداری پراز شورعشق و خواستن …. وپراز ماجراجویی برای دوتا عاشق ابدی ما.
🌼ژانـــر : #تخیلی #فانتزی #عاشقانه
دانلود رمان کاتالپسی نسخه pdf
📚رمان: #کاتالپسی ( #کما )👆
✍️نویسنده: #زینت_عزتی_نژاد
💫ژانر: #عاشقانه #تخیلی #ترسناک
📄خلاصه:
ژینا دختری معمولی که همراه دوستاش به خونه های جن زده میرن …
اخرین خونه ای که ژینا میره اتفاق های عجیبی براش می افته و در راه برگشتن تصادف می کنه …
و ژینا به کما میره …
ژینا در کما به حقایقی میرسه که زندگی اش رو تغییر میده …
پایان خوش!
دانلود رمان آتروپات نسخه pdf
📚رمان: #آتروپات👆
#جلد_اول
💫ژانر: #تخیلی #ترسناک
✍️نویسنده: #آسام
📄خلاصه:
داستان در ارتباط با پسری است که به تنهایی با پدرش زندگی میکنه خانواده ی پدریش پدرش رو به دلیل ازدواج با مادرش از خودشون روندن اما حق با اون ها بوده مادر آی هان هم بعد بدنیا اومدن اون ترکشون کردو فقط یه چیز برای ای هان به جا گذاشت که …
دانلود رمان الهاگان جهنم نسخه pdf
📚رمان: #الهاگان_جهنم👆
#جلد_دوم
💫ژانر: #تخیلی #ترسناک
✍️نویسنده: #آسام
📄خلاصه:
آب و آتش نسبتی دارند دیرینه…آتشی که آب می پاشند بر آن ، می کند فریاد
ما مقدس آتشی بودیم ، بر ما آب پاشیدند…آبهای شومی و تاریکی و بیداد
خاست فریادی ، و درد آلود فریادی
من همان فریادم ، آن فریاد غم بنیاد
هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد بود
من نخواهم برد ، این از یادکآتشی بودیم بر ما آب پاشیدند …