رمان پسر بلوچ داستانی عاشقانه و غمگین است که میان یک دختر تُرک به نام إلای و پسر بلوچ به نام هیرمان شکل میگیرد. هیرمان پسری خونسرد و جدی است که دل هر دختری را میبرد، اما إلای دختری است مظلوم اما سرزباندار که برخلاف مخالفتهای خانوادهها، حاضر به پذیرفتن هیرمان به عنوان شریک زندگیاش میشود. إلای با هیرمان به بلوچستان سفر میکند و در آنجا متوجه میشود که زندگی و مشکلات هیرمان پیچیدهتر از آن چیزی است که تصور میکرد.
رمان پسربلوچ یک داستان عاشقانه با زیرلایههای اجتماعی و مافیایی است که نشاندهنده چالشها و موانع است که افراد در مسیر عشق و تعلق به یکدیگر با آنها مواجه میشوند. این رمان همچنین به دنیای پیچیده روابط مافیا و فشارهای اجتماعی که بر افراد تحمیل میشود، پرداخته است.
دانلود رمان دیوانه و سرگشته از محیا نگهبان نسخه pdf
رمان: #دیوانه_و_سرگشته
نویسنده: #محیا_نگهبان
ژانر: #عاشقانه #هیجانی #ازدواج_اجباری
خلاصه :
من آرمین افخم! مردی 34 ساله و صاحب هولدینگ افخم! تاجر معروف ایرانی! عاشق دلارا، دخترِ خدمتکار خونمون میشم! دختری ساده و مظلوم که بعد از مرگ مادرش پاش به اون خونه باز میشه. خونه ایی که میشه جهنم دلی، تا زمانی که مال من بشه، اما این تازه شروع ماجراست، درست شب عروسی من متوجه بیماری میشم که دلی به اون مبتلاست! بیماری که باعث شده نامزدش رهاش کنه و از شهرشون فرار کنه.ترس از رابطه…. همسرم از من ترس داره و من در پی علت اون میگردم …
دیوانه و سرگشته
دانلود رمان محکوم بی گناه از مریم شهسواری نسخه pdf
#محکوم_بی_گناه
نویسنده: #مریم_شهسواری
ژانر: #عاشقانه_طنز_غمگین
خلاصه :
در مورد دختری که خیلی شوخ و خوش گذرونه و به تازگی نامزدی کرده و سرش گرمه عاشقانه هاشه… و اما پدر این دختر که قمار باز معروف شهرِ که هیچ کس جرئت نداره باهاش بازی کنه به جز یک نفر اونم پدردخترما که سالها پیش در مقابل هم بازی کردن اما مردقمارباز برنده ی این بازی بوده و دستشو میزاره روی با ارزش ترین چیزی که پدردختر داره و اون چیزی نیست جز تنها دختراون که درصورت قبول نکردن این شرط باید در مقابلش ۲۰ میلیارد پول بده …. سالهاست که از این موضوع گذشته و دختر پدردختر با قمارباز ازدواج کرده ولی دست تقدیر این دوتا قمار باز معروفو دوباره در مقابل هم قرار میده !!! اما معلوم نیست کی برندس!!! و قراره بازنده چه چیزی و در مقابل باختنش بده !!!!
دانلود رمان آبنبات چوبی... داستان دربارهی دختری به نام ملیکا است که پس از از دست دادن عشق زندگیاش، زندگیاش به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد. او تمام امیدهایش را در این رابطه گذاشته بود و حالا با از دست دادن آن، احساس میکند که همهچیز را از دست داده است. ملیکا به شدت غمگین و دلشکسته است و نمیداند چگونه باید با این احساسات سر کند.
اما یک اتفاق غیرمنتظره باعث میشود که سرنوشتش به طور کامل تغییر کند. شاید یک تصادف، یک ملاقات تصادفی یا حتی یک فرد جدید وارد زندگیاش میشود که به او کمک میکند تا دوباره به زندگی خود ادامه دهد. با گذر زمان، ملیکا میفهمد که زندگی او هنوز پتانسیلهای زیادی دارد و او میتواند دوباره خوشبختی را پیدا کند.
این داستان به بررسی موضوعاتی همچون غم از دست دادن، امید، و بازسازی خود میپردازد و نشان میدهد که چگونه یک حادثه میتواند سرنوشت را تغییر دهد و درهای جدیدی به سوی آیندهای روشنتر باز کند.