دانلود رمان طنین یک فریاد... طنین، دختر نابغه ای که بعد از مرگ مادرش مجبوره که با پدر و زن باباش زندگی کنه، یه زندگی سرتاسر درد و رنج و تحقیر. طنینی که جز نخبگان کشوره، اما برای رهایی از زندانی که زن باباش براش درست کرده…
حاضر میشه با فریاد، گنده لات شهر که از قضا پسرعموشه و متاهل ازدواج کنه. یه زندگی متفاوت که با فریاد معنی پیدا می کنه وطنین خانم میفهمه که این فریاد خان در واقع یه……. !
شاید اگه اونشب بیرون نمیرفتم و اون تصادف و اون پسر مرموز چشم آبی جلوی راهم نمیومد هیچ کدوم از اینا اتفاق نمی افتاد... زندگیم توی همون شب دفن شد و از صبحش با زندگی غریبه بودم، نه اینکه نمیتونستم زندگی کنم نه! فقط دیگه هیچ چیز منو به اون خنده های الکی مسخره که نشون از زدن خوشی زیر دلم بود نمینداخت، هیچ چیز و هیچ کس جز همون پسر چشم آبی!
به همان سادگی که اگر میم را از مشکلات پاک کنیم، مشکلات تبدیل به شکلات می شود، اگر یه سری میم های زندگی رو نادیده گرفت زندگی مزه خوش شکلات میده...