دانلود رمان ژست از فاطمه اشکو نسخه pdf
📚رمان : #ژست
✨ژانر : #عاشقانه
✍🏻نویسنده : #فاطمه_اشکو
خلاصه:
ژست داستان دختری بنام سوزانِ که برای موفق شدنش در صنعت عکاسی، دست به دامن مدلی به نام برنا می شه! برنایی که غرور و تکبرش در مقابل غرور سوزان قرار می گیره و وضعیتشون در هم گره می خوره.
آیا سوزان می تونه برنا رو مدلش کنه یا نه؟!
دانلود رمان وداع آخر از یگانه اولادی با فرمت پی دی اف
📚#وداع_آخر
✍️ نویسنده : #یگانه_اولادی
✨ ژانر : #عاشقانه_خانوادگی
📑خلاصه:
هفت سال پیش در یک کلاس موسیقی، رعنا، دل به نویدی میبندد که ادعای عاشقی میکند و این عشق سرانجامش جداییست، نوید با شخص دیگری ازدواج میکند، رعنا اکنون کارمند بانک میباشد و بعد از سالها با نوید رو به رو می شود، در حالی که …
💯#توصیه_میشود
💮رمان سنگدل
نویسنده:س.شب
خلاصه:
داستان درباره ی دختری که برای نجات زندگی اعضای خانوادش سختی های زیادی در زندگی تحمل میکنه .که ازش یک دختر با قلب سنگی ساخته دختری که در ظاهر سنگدله ولی باطنی از جنس شیشه داره. وسر نوشت براش بازی رودر نظر میگیره که برای نجات از اون باید سختی های زیادی رو تحمل کنه
پایان خوش
دانلود رمان دیوار آهنی. ریما، دختری که به خاطر اتفاقی بیارزش و پوچ از خانوادهاش طرد شده، اتفاقی که در آن بیگناهترین فرد، خودش است.
او حالا پرستار کودکی کوچک میشود، اما... پدر آن کودک چه کسی است؟! پدری که عشق قدیمی و فراموشنشدنی ریماست!
دانلود رمان یار و یاور... کمد ریلی را باز کردم و وارد شدم. نگاهی به کت و شلوارم انداختم، سپس کت شلوار مشکیم را برداشتم و پوشیدم. بعد به سمت کشوی ساعتها رفتم، درش را باز کردم و یکی از ساعتهایم را برداشتم و در دستم گذاشتم. کشوی بعدی را باز کردم و کراوات مشکیم را برداشتم. ایستادم جلوی آینه و کراوات را بستیم. دستی به ریش سفیدم کشیدم و مرتبش کردم. نگاهی به آینه انداختم و بعد کفشهایم را پوشیدم. به سمت میز کنسول رفتم، تسبیحم را برداشتم و از اتاق بیرون آمدم.
در همین لحظه در باز شد و نیاز وارد خانه شد. به سمتش رفتم و گفتم: «تو اینجا چیکار میکنی؟» او متعجب نگاهش را از سر تا پایم برد و بیآنکه حرفی بزند، به من خیره شد.
دانلود رمان رفیق روزهای بد... هامون و نامزدش منتظر تولد فرزندشان هستند، اما جنین به دلایل نامعلومی سقط میشود. هامون که فکر میکند مشکل از هستی است، به او دلداری میدهد. اما جواب دکتر هر دو را متحیر میکند؛ مشکل از خود هامون است و دیگر قادر به بچهدار شدن نیست. این موضوع باعث میشود که هستی یک صبح او را برای همیشه ترک کند. در این میان، سلوا، یکی از همکلاسیهای قدیمی او، حاضر میشود نقش زن باردار هامون را بازی کند تا او بتواند حق و حقوق خودش را از خانوادهاش بگیرد. غافل از اینکه سلوا پنهانی دل در گرو هامون دارد...