دانلود رمان گرگ بد بزرگ از Jenika_Snow با فرمت PDF
📚 رمان گرگ بد بزرگ (جلد اول)
( مجموعه لایْکَن ها )
✍️نویسنده: #Jenika_Snow
✍️مترجم: #Miyu
✨ژانر: #تخیلی_گرگینه_ای_خون_آشامی_اروتیک
میکالینا
یه تصمیم لحظهای بود، شاید یهکم بیفکر، و بدون شک یه شوک حسابی برای همهی کسایی که میشناختم… وقتی تصمیم گرفتم بزنم به جاده، برم اونور آب، یه کشور غریبه، و واسه یه مدت نامعلوم اونجا بمونم.
اجاره کردن یه کلبهی کوچیک تو یه روستای اروپایی که مردمش زورکی دو کلمه انگلیسی حرف میزدن، بهترین راه فرار بود از پدر و مادر سختگیر، دوستای دروغی، و آیندهای که بهنظرم تاریک و بیامید میرسید. کمک کردن به یه پیرزن برای خرید کردن تا یه کم پول دربیارم هم که بهنظر کار آسونی میاومد.
پیادهرویهای طولانی و بیهدف توی جنگلای انبوه دور و بر روستا هم حسابی وسوسهانگیز بودن. بدون اینترنت. بدون تلویزیون. فقط چیزای خیلی ضروری واسه زندگی.
بینقص. بدون استرس. دقیقاً همونی که لازم داشتم.
یا شاید… کاملاً اشتباه کرده بودم.
احساس میکردم یه نفر… یا یه چیزی… از توی اون جنگلای تاریک و ترسناک داره نگام میکنه.
حس میکردم دارن دنبالم میکنن… تعقیبم میکنن.
نمیدونستم چی یا کیه، ولی مطمئن بودم انسان نیست… و اینو هم مطمئن بودم که… اون منو میخواد.
رمان انعکاس در شب نهایی، داستان الین، دختری پرشور، کنجکاو و جسور است که برخلاف میل خانوادهاش، رشتهای را انتخاب میکند که به آن علاقهمند است. اما مسیر تحقیقات او به جایی ختم میشود که انتظارش را ندارد. او تصمیم میگیرد همراه دوستانش به منطقهای متروکه و ممنوعه سفر کند، اما...
💀 این سفر، نه تنها برایشان اکتشاف و دانش به ارمغان نمیآورد، بلکه دردسرهای بزرگ و پیشبینینشدهای را رقم میزند که جانشان را به خطر میاندازد. نیروهای ناشناخته و رازهایی سر به مهر، آنها را در تاریکی مطلق فرو میبرند!
آیا الین میتواند از این کابوس وحشتناک جان سالم به در ببرد؟ یا در گرداب اتفاقاتی که در انتظارش است، گرفتار خواهد شد؟
🌙 یک داستان مهیج، پرتعلیق و دلهرهآور که شما را تا آخرین صفحه درگیر خواهد کرد!
رمان قاصدک های سپید داستان زندگی رستا، دختری بازیگوش و بیمسئولیت را روایت میکند. رستا با تکیه بر ثروت پدرش، بیشتر وقت خود را به تفریح و شیطنت میگذراند. در یکی از همین ماجراها، او نه تنها جان خود را به خطر میاندازد، بلکه باعث به هم خوردن رابطه تازهای که بین دوستش سایه و پسری به نام رضا شکل گرفته بود نیز میشود.
پدر رستا که از رفتارهای او به ستوه آمده، تصمیم میگیرد تا با قطع کردن پول تو جیبی او، تغییری در رفتارش ایجاد کند. او رستا را مجبور میکند تا در یکی از پروژههای خود مشغول به کار شود. این تصمیم آغاز مسیری جدید در زندگی رستا است که او را با چالشها و تجربههای جدیدی روبهرو میکند. در این مسیر، او با افرادی آشنا میشود که دیدگاهش نسبت به زندگی را تغییر میدهند و او را وادار به بازنگری در رفتارهای گذشتهاش میکنند.
آیا رستا میتواند با غلبه بر بیمسئولیتی و شیطنتهای خود، به فردی بالغ و مسئولیتپذیر تبدیل شود؟ آیا او در این مسیر جدید، عشق واقعی را پیدا خواهد کرد؟ رمان قاصدک های سپید با زبانی طنز و دلنشین، به این سوالات پاسخ میدهد و داستانی جذاب و سرگرمکننده را برای خوانندگان به تصویر میکشد.
رمان آذرخشی میان رگ هایم نوشته آرمیتا بهاروند یک داستان جذاب و شیرین از دنیای عاشقانه و طنز است. داستان دربارهی آرمیتا دختری است که هیچگاه محبت و توجه لازم را از دیگران دریافت نکرده است. اما زندگی او با ورود به یک شرکت به نام آذرخش دگرگون میشود. درست همانطور که یک آذرخش ناگهان وارد آسمان میشود و همهچیز را تغییر میدهد، زندگی آرمیتا هم با ورود به این شرکت از این رو به آن رو میشود.
این رمان با شخصیتهایی جذاب، روایتی پر از اتفاقات طنزآمیز و در عین حال عاطفی را برای خوانندگان به ارمغان میآورد. داستان آرمیتا نه تنها به دنیای جدید او در شرکت آذرخش میپردازد، بلکه درونمایههایی از رشد شخصیت و کشف خود را نیز در بر دارد.