دانلود رمان دریاچه رویاها نسخه pdf
❤️رمان : #دریاچه_رویاها
❤️ نویسنده: #لیندا_هووارد | Linda Howard
❤️ ژانر : #عاشقانه #تخیلی #خارجی
❤️ خلاصه:
تئا مارلو مدتی است که نمیتواند خوب بخوابد؛ او شبها رویاهایی میبیند درباره مردی که با او کنار دریاچه نشستهاست و با او عشقبازی میکند، اما یک مرتبه آن مرد، تیا را در آب دریاچه غرق میکند. تئا برای آرام کردن فکرش به خانهی ساحلی خانوادگیشان کنار یک دریاچه میرود. شب اول که آنجا میرسد یک نفر در ویلایش را میزند؛ آن کسی نیست جز مردی که در خوابهایش میبیند
دانلود رمان مرد ماورائی نسخه pdf
❤️رمان #مرد_ماورائی #مرد_ماورایی
❤️نویسنده : #srefe.sajadi
❤️ژانر : #عاشقانه #تخیلی
❤️خلاصه :
رمان مرد ماورائی . این داستان حکایت مردیست که مجهولبودنش، هیزم میشود و جرقهی کنجکاوی را شعلهور میکند و دختری که در همان آتش میسوزد. دخترکی که کنجکاویاش گریبانگیر رویاهایش میشود و کاخ آرزوهایی را که روزی آجر به آجرش را با مرد رویاهایش طرح زده ویران میکند.
و مردی که به جان ریشهی آرزوها تیشه میشود؛ همانیست که میگویند ماورائی. این داستان، داستان مرد ماورائی است.
دانلود رمان زاده نیمه شب نسخه pdf
#زاده_نیمه_شب
نویسنده : #کیمیا_الف
ژانر : #تخیلی #فانتزی
خلاصه:
در اعماق جنگل، موجوداتی هوشمند، فریبنده و زیبارو همه چیز را به هرج و مرج کشیده اند. دوازده سال است که آن ها به دنبال گمشده اشان می گردند و برای یافتنش، دنیای انسان ها را زیر و رو کرده اند. زمانی که آشفتگی به اوج خود می رسد، آوالون آرنورا دایر در آکادمی گارد سلطنتی : “کَلپوینتِ کبیر” پذیرفته می شود… بی آنکه بداند، اینگونه خود را از همیشه به جنگل، موجودات معجزه آسا و راز و رمز هایش، نزدیکتر خواهد یافت.
دانلود رمان اشک خورشید نسخه pdf
رمان: #اشک_خورشید👆
📖تعداد صفحات: 220 صفحه
💫ژانر: #عاشقانه #فانتزی #تخیلی #هیجانی
✍️نویسنده: #پانیز_میردار
📄خلاصه :
موضوع درباره مدرسه جادوگری که قوانین خودش رو داره و دو اصل جادوگر از هم جدا هستند و فقط اجازه جنگ باهم رو دارند…..اما ایسا فرشته پاکی ها در بین نبرد با سلفوس شیطان اتشین میفهمد که نمیتواند به او صدمه بزند در واقع نیرویی مانع جنگ ان دو میشود جوری که هیچ کدام نمیتوانند بجنگندو به هم صدمه وارد کنند……و این موضوع افسانه قدیمی رو دوباره زنده میکنه و باعث…
دانلود رمان ملورین نسخه pdf
❤️رمان: #ملورین
#جلد_اول
❤️ژانر: #تخیلی #ترسناک #عاشقانه #باستانی
❤️نویسنده: #نفیسه_نوروزی
❤️خلاصه:
یکی بود یکی نبود…
سه تا دختر بودن٬که خیلی خیلی باهم صمیمی بودن اما…
یکی از این دخترا یه غم بزرگ داشت.
میپرسی چه غمی؟
کل خانوادش رو تو یه حادثه ی مشکوک از دست داد
ولی…دختر قصه ی ما یه دختر معمولی نبود.
به این راحتی هام از پا نمی افتاد.
یه دختر شر و شیطون بود که خیلی ها از دستش آسایش نداشتن.دختر قصه ی ما بعد از چندسال تصمیم میگیره دلیل مرگ خانوادش رو پیدا کنه ولی…
#درخواستی