بیست رمان مرجع کامل بهترین رمان های ایرانی پی دی اف
دانلود رمان طنز، رمان پلیسی، رمان جنایی، رمان ترسناک، رمان تخیلی، رمان اجتماعی، رمان معمایی، رمان خارجی و…
خلاصه کتاب

دانلود رمان هفت خبیث.. دُرنا، که مادرش را از دست داده و به طور مستقل از پدرش زندگی می‌کند، پیام‌های ترسناکی دریافت می‌کند. از نقاشی‌ای که مرگ یک دختر را به تصویر کشیده تا عکس‌های خصوصی‌اش که به طرز مرموزی در آپارتمانش ظاهر می‌شود. دُرنا تک فرزند پدر و مادری است که بعد از سال‌ها انتظار به دنیا آمده و همیشه احساس تنهایی و انزوا کرده است. در کنار "البرز"، دوست خانوادگی پدرش، هیچ همدمی نداشته است.

اما حالا، این پیام‌های ترسناک، دنیای او را به هم می‌زنند. همه این وحشت‌ها از گذشته‌ای می‌آید که یادآوری‌اش برای دُرنا بسیار دردناک است. گذشته‌ای که باید در برابر گروهی خبیث از آن حرف بزند و حقیقتی تاریک را آشکار کند. و حالا دُرنا باید با این حقیقت روبه‌رو شود، اگرچه نمی‌داند که آیا آماده‌ی مواجهه با این خطرات است یا نه.

خلاصه کتاب
دانلود رمان دل کُش... عاشقش بودم! قرار بود عشقم باشه. فکر می‌کردم اونم منو می‌خواد… اما اینطوری نبود! با هدف به من نزدیک شده بود…! تموم سرمایه‌ام رو دزدید و وقتی به خودم اومدم که بهم خبر دادن با یه مرد دیگه داره فرار می‌کنه! نمی‌ذاشتم بره… لب مرز که سهله… اگه لازم بود تا خود آسمون هفتم دنبالش می‌رفتم! حالا تو چنگم… باید تاوان خیانتش رو پس بده! باید خودش شعله‌های عشقی رو که تو تنم انداخته خاموش کنه! خودش باید جنون و عشقم رو در من نابود کنه! خودش باید خلاصم کنه! اون یه قاتلِ… یه جانی… اون لعنتی دلمو کشته!
خلاصه کتاب
دانلود رمان یک تو... سر و صدایی که به یک‌باره از پشت سرش به گوش رسید، نگاهش را که دقایقی بود به میز چسبیده بود، از آن جدا کرد و با کسالت چرخاند. پشت سرش، چند متر آن طرف‌تر، دوستانش با خوشحالی سرگرم بازی‌ای بودند که هر شب او در کنار میز خود ترتیب می‌داد. اما امشب برخلاف تمام شب‌هایی که او خودش دوستانش را برای بازی جمع می‌کرد، نه حوصله‌ی بازی محبوبش را داشت و نه دوستانی که بدون گفتن کلمه‌ای حال ناخوش امشب او را درک کرده بودند و او را با خودش و جشن کوچکی که روی میز برای خود ترتیب داده بود تنها گذاشتند…
خلاصه کتاب
دانلود رمان آسمانی به سرم نیست... دقایق طولانی می‌گذشت؛ از وقتی که زنگ را زده بودم. خبری از تو نبود و کم کم داشتم فکر می‌کردم که شاید منصرف شده‌ای و با این غیبت داری پیشنهاد عجیبت رو پس می‌گیری. کم کم داشتم به برگشتن فکر می‌کردم. تصمیم گرفتم دوباره زنگ بزنم و اگر باز هم پاسخی نداد، برگردم؛ که ناگهان در را باز کردی… در را باز کردی؛ و اولین چیزی که به چشمم خورد، آشوب درون چشمانت بود. ای کاش چشم‌های تو را نمی‌دیدم؛ به نظرم زهرآگین‌ترین شهدهای روی زمین بودند آن دو گوی اسرارآمیز و وحشی…
خلاصه کتاب
دانلود رمان فصل‌های نخوانده عشق... راه‌های نرفته بسیارند، رازهای نادانسته نیز، و زندگی کتابی است که فصل‌های ناخوانده بسیار دارد. مگو: تا کی؟ تا چند؟ کتاب را ورق بزن، گام بردار، زندگی بر چکاد عشق، روزی گل خواهد داد.
مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بیست رمان مرجع کامل بهترین رمان های ایرانی پی دی اف " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.