دانلود رمان بازگشت طیطو… نگارین جوان شیر، دختر تنها و مستقلی است که بار زندگی دو نفره با خواهرش را به دوش میکشد، در یک پرنده فروشی کار می کند و با درآمد ناچیزش زندگی اش را می گذراند، در این بین خاندان بزرگ و متمولی با آمدن فرزند ارشدش به وطن دچار یک چالش بزرگ می شود… مهندس آزاد زرنگار به محض اینکه بازگشت رقیبش را نزدیک می بیند، مهره هایش را آماده ی مبارزه می کند و تمام تلاشش برای کیش و مات کردن شاه را به کار می گیرد…
به محض اینکه با کلید در را باز کرد، کیسه ی خرید ها را همراه خودش به داخل کشاند، در را با پا بست و شال را به عقب فرستاد تا موهایش را از شر سنگینی پارچه ی سنگین و بافت، خلاص کند.
گردنش خیس از عرق بود، کیسه های خرید را روی کانتر گذاشت و کیف مشکی رنگ را به پشتی صندلی پشت کانتر آویزان کرد،
خواست دست هایش را توی سینک بشوید که صدای کلفتش در فضای مسکوت خانه پیچید: -تا حالا کجا بودی؟
وحشت کرد، اما به روی خودش نیاورد، دستش را روی سینه گذاشت، روی پاشنه چرخید و رو به او که با حوله ی شیری و موهای خیس تماشایش می کرد گفت: سلام ! فکر می کردم خونه نباشی.
لب هایش را برچید و بینی اش را چین داد و گفت: دوست داشتی نباشم خونه؟! میخوای برم؟!
مژده گامی به سمتش برداشت و گفت: چه حرف ها. معلومه که دوست دارم باشی… یه وقت هایی یه چیزهای عجیب غریبی میگی…
داخل آشپزخانه آمد و دست هایش را در جیب حوله فرو کرد و گفت: خب. _خب به جمالت. عافیت. یک لبخند یک طرفه نثارش کرد و گفت: خب!
مژده دست در کیسه های خریدش فروکرد، نایلون های میوه و گوشت و بسته های ران مرغ و بال مرغ را درآورد و گفت: تونستی خوب استراحت کنی؟
-به کوری چشم داداشت، بد نبود. زهرخندی به لب آورد: بذار برسه، بعد شروع کن…
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید
دانلود رمان بازگشت طیطو... نگارین جوان شیر، دختر تنها و مستقلی است که بار زندگی دو نفره با خواهرش را به دوش میکشد، در یک پرنده فروشی کار می کند و با درآمد ناچیزش زندگی اش را می گذراند، در این بین خاندان بزرگ و متمولی با آمدن فرزند ارشدش به وطن دچار یک چالش بزرگ می شود… مهندس آزاد زرنگار به محض اینکه بازگشت رقیبش را نزدیک می بیند، مهره هایش را آماده ی مبارزه می کند و تمام تلاشش برای کیش و مات کردن شاه را به کار می گیرد…